ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد! +عکس

ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد! +عکس

ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد!

زن جوان دقیقا وسط عمل جراحی لاپاراسکوپی به هوش آمده بود زیر داروی بیهوشی اثرش را از دست داده بود. این زن می توانست درد تیغ جراحی را بر روی ماهیچه های شکمش احساس کند و تجربه وحشتناکی برای وی رقم خورد.

 

به هوش آمدن زنی زیر تیغ جراحی و درد وحشتناکی که تحمل کرد

این زن که دونا نام دارد سال 2008 میلادی یک عمل لاپاراسکوپی در مانیتوبای کانادا انجام داد و در آن زمان 44 سال سن داشت.

از خونریزی شدید ماهانه رنج می بردم. تجربه استفاده از بیهوش کننده های عمومی را داشتم و می دانستم که در این جراحی نیز یکی از آن ها را تجربه خواهم کرد. تقریبا هیچ وقت مشکلی نداشتم اما پیش از عمل کمی داشتم.

در لاپاراسکوپی به جای یک برش بزرگ، چند برش کوچک بر روی شکم انجام خواهد شد. مرا وارد اتاق عمل کردند و همه چیز به شکل طبیعی خود مانند همیشه آغاز شد.

متخصص بیهوشی پس از تزریق داروی ، ماسک را روی صورتم گذاشت و گفت:«نفس عمیق بکش.» من هم همان کار را کردم و از هوش رفتم.

وقتی بیدار شدم هنوز صدای دستگاه های اتاق عمل را می شنیدم. صدای کارکنان اتاق عمل و بوق های مانیتورها را هم می شنیدم. فکر می کردم که عمل به خوبی تمام شده است.

اما چند ثانیه بعد متوجه اشتباهم شدم.

آن ها حرکت می کردند و داشتند بر روی عمل تمرکز می کردند. ناگهان جراح گفت:«تیغ جراحی لطفا.» کاملا خشکم زده بود. به خودم گفتم:«چی شد؟ چه چیزی شنیدم؟»

هیچ کاری از دستم برنمی آمد. به من داروی پارالیتیک داده شده بود تا ماهیچه های شکمم حین عمل مقاومت نکنند. متاسفانه داروی بیهوشی کارگر نیفتاده بود اما داروی پارالیتیک (فلج) به خوبی عمل کرده بود!

ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد!

زن حین عمل جراحی به هوش آمد

وحشت کرده بود. نمی دانستم که چنین چیزی می تواند رخ دهد. به همین خاطر چند ثانیه صبر کردم. اما قشنگ متوجه شدم که جراح دارد برش اول را روی شکمم می زند. واقعا نمی دانم برای توصیف دردش از چه واژه ای استفاده کنم اما می توانم بگویم که وحشتناک بود.

می خواستم چیزی بگویم و تکان بخورم اما نمی توانستم. آنقدر فلج شده بودم که حتی نمی توانستم گریه کنم. همین لحظه بود که صدای م را از روی مانیتور می شنیدم:مرتب بالا و بالاتر می رفت. صدای مکالماتشان را می شنیدم. صدای برش دادن شکمم را هم می شنیدم. حتی متوجه می شدم که دارند ابزارشان را وارد شکمم می کنند.

متوجه شدم که جراح دستش را وارد شکمم کرد. او سپس گفت:«ش را نگاه کن، واقعا خوشگل و صورتی است. روده هایش هم که خوب است. تخمدانش هم مشکلی ندارد.»

با زحمت فراوان توانستم سه مرتبه انگشتان پایم را تکان دهم که نشان بدهم بیدارم. اما هر بار آن ها پایم را می گرفتند تا ثابت بماند. عمل جراحی بین یک ساعت تا یک ساعت و نیم ادامه داشت. در طول عمل با دستگاه تنفس مصنوعی نفس می کشیدم؛ آن هم هفت بار در هر دقیقه. ضربان قلبم به 148 مرتبه در دقیقه رسیده بود ولی باز هم همان 7 مرتبه تنفس مصنوعی را به من می دادند. داشتم خفه می شدم. انگار شش هایم داشت آتش می گرفت.

تقریبا آخرهای عمل بود که متوجه شدم می توانم زبانم را تکان دهم. انگار اثر داروی پارالیتیک داشت از بین می رفت. به نظرم رسید که با لوله تنفسیِ داخل دهانم بازی کنم تا توجهشان را به خودم جلب کنم. اتفاقا جواب هم داد؛ توانستم توجه متخصص بیهوشی را به خودم جلب کنم. اما او احتمالا با خودش فکر کرده بود که داروی پارالیتیک دارد تاثیرش را از دست می دهد و به همین خاطر فقط لوله تنفسی را از داخل دهانم بیرون کشید.

مشکل دو برابر شد. البته حین عمل در ذهن خودم با خانواده ام خداحافظی کرده بودم زیرا اصلا فکرش را هم نمی کردم که بتوانم جان سالم از این وضعیت بغرنج بدر ببرم. حالا که دستگاه تنفسی جدا شده بود و عملا نمی توانستم نفس بکشم، دیگر شک نداشتم.

صدای پرستار را می شنیدم که مدام به من می گفت:«نفس بکش دونا، نفس بکش.» اما واقعا کاری از دستم برنمی آمد.

 

ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد!

زنی که حین عمل به هوش آمد

در همین حین بود که اتفاق عجیبی رخ داد. تجربه خروج از بدن برایم رخ داد و روحم از بدنم جدا شد. من مسیحی ام و نمی گویم که به بهشت رفتم. اما می دانستم که روی زمین هم نیستم. جای دیگری بودم. جای آرامی بود. صدای دستگاه های اتاق عمل را در زمینه احساس می کردم. اما می دانستم که خیلی خیلی با من فاصله دارند.

ترسی دیگر در کار نبود. دردی هم در کار نبود. احساس گرما و راحتی و امنیت کامل داشتم. حسی به من می گفت که تنها نیستم. کسی کنارم حضور داشت. همیشه به خودم گفته ام که آنجا “خدا” کنارم حضور داشت زیرا شکی ندارم که آن لحظه کنارم ایستاده بود. صدایی را شنیدم که می گفت:«مهم نیست. هر اتفاقی رخ دهد، خطری تو را تهدید نخواهد کرد.»

آن لحظه می دانستم که اگر زنده ام یا مرده، اتفاق بدی رخ نخواهد داد. مدام داشتم دعا می خواندم، شعر می خواندم و به شوهر و فرزندانم فکر می کردم تا از این طریق ذهنم را درگیر کنم. اما وقتی آن شخص را کنارم حس می کردم، به خودم می گفتم:«لطفا اجازه بده بمیرم؛ دیگر نمی توانم تحمل کنم.»

خیلی طول نکشید که آنجا بودم. به سرعت به اتاق عمل برگشتم. در فاصله ای که طول کشید پرستار انگشتان دستم را بگیرم به آنجا برگشته بودم. پرستار می گفت:«نفس بکش دونا.»

به یکباره متخصص بیهوشی گفت کیسه را روی سرش بکشید. آن ها یک ماسک روی صورتم گذاشتند و به کمک یک بهوش آورنده، هوا را به زور به داخل شش هایم فرستاند.»

 

ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد!

زنی که حین عمل به هوش آمد

محض اینکه آن کار را کردند، حس سوزش داخل ریه هایم از بین رفت. حس خیلی خوبی داشتم. دوباره توانستم نفس بکشم. متخصص بیهوشی بلافاصله چیزی به من داد که اثر داروی فلج کننده را از بین ببرد. خیلی سریع توانستم حرف بزنم.

مدتی بعد، جراح به اتاقم آمد و گفت:«متوجه هستم که مشکلاتی را حین عمل تجربه کرده ای.» به او جواب دادم:«بیدار شده بودم. وقتی داشتی شکمم را می بریدی، حس می کردم.»

اشک از چشمانش جاری شد و گفت:«متاسفم.» جملاتی که حین عمل شنیده بودم را به او گفتم؛ حرف هایی که در مورد آپاندیس و اندام های داخلی ام زده بود را هم به او گفتم. او پاسخ داد:«بله، درست است. آن حرف ها را زدم.»

الان 9 سال از آن ماجرا می گذرد. از بیمارستانی که عمل جراحی ام را در آن انجام دادم، قانونا شکایت کردم. پس از عمل، آسیب روحی شدیدی دیده بودم. نزد یک تراپیست رفتم. اما صحبت کردن در مورد آن بیماری حالم را خیلی بهتر کرده است.

تحقیقات زیادی در زمینه “آگاهی از بیهوشی” انجام داده ام و با دپارتمان بیهوشی دانشگاه مانیتوبا نیز جلسه گذاشته ام. داستانم را برای سرزنش کردن و متهم کردن کسی روایت نکردم. فقط قصد داشتم تا بقیه بدانند که چنین اتفاقاتی می تواند رخ دهد. فقط دوست داشتم در این مورد اطلاع رسانی کنم.

بیدار شدن زن جوان زیر تیغ جراحیو درد کشیدن وی

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد! +عکس

(image)

زن جوان دقیقا وسط عمل جراحی لاپاراسکوپی به هوش آمده بود زیر داروی بیهوشی اثرش را از دست داده بود. این زن می توانست درد تیغ جراحی را بر روی ماهیچه های شکمش احساس کند و تجربه وحشتناکی برای وی رقم خورد.

 

به هوش آمدن زنی زیر تیغ جراحی و درد وحشتناکی که تحمل کرد

این زن که دونا نام دارد سال 2008 میلادی یک عمل لاپاراسکوپی در مانیتوبای کانادا انجام داد و در آن زمان 44 سال سن داشت.

از خونریزی شدید ماهانه رنج می بردم. تجربه استفاده از بیهوش کننده های عمومی را داشتم و می دانستم که در این جراحی نیز یکی از آن ها را تجربه خواهم کرد. تقریبا هیچ وقت مشکلی نداشتم اما پیش از عمل کمی داشتم.

در لاپاراسکوپی به جای یک برش بزرگ، چند برش کوچک بر روی شکم انجام خواهد شد. مرا وارد اتاق عمل کردند و همه چیز به شکل طبیعی خود مانند همیشه آغاز شد.

متخصص بیهوشی پس از تزریق داروی ، ماسک را روی صورتم گذاشت و گفت:«نفس عمیق بکش.» من هم همان کار را کردم و از هوش رفتم.

وقتی بیدار شدم هنوز صدای دستگاه های اتاق عمل را می شنیدم. صدای کارکنان اتاق عمل و بوق های مانیتورها را هم می شنیدم. فکر می کردم که عمل به خوبی تمام شده است.

اما چند ثانیه بعد متوجه اشتباهم شدم.

آن ها حرکت می کردند و داشتند بر روی عمل تمرکز می کردند. ناگهان جراح گفت:«تیغ جراحی لطفا.» کاملا خشکم زده بود. به خودم گفتم:«چی شد؟ چه چیزی شنیدم؟»

هیچ کاری از دستم برنمی آمد. به من داروی پارالیتیک داده شده بود تا ماهیچه های شکمم حین عمل مقاومت نکنند. متاسفانه داروی بیهوشی کارگر نیفتاده بود اما داروی پارالیتیک (فلج) به خوبی عمل کرده بود!

(image)

زن حین عمل جراحی به هوش آمد

وحشت کرده بود. نمی دانستم که چنین چیزی می تواند رخ دهد. به همین خاطر چند ثانیه صبر کردم. اما قشنگ متوجه شدم که جراح دارد برش اول را روی شکمم می زند. واقعا نمی دانم برای توصیف دردش از چه واژه ای استفاده کنم اما می توانم بگویم که وحشتناک بود.

می خواستم چیزی بگویم و تکان بخورم اما نمی توانستم. آنقدر فلج شده بودم که حتی نمی توانستم گریه کنم. همین لحظه بود که صدای م را از روی مانیتور می شنیدم:مرتب بالا و بالاتر می رفت. صدای مکالماتشان را می شنیدم. صدای برش دادن شکمم را هم می شنیدم. حتی متوجه می شدم که دارند ابزارشان را وارد شکمم می کنند.

متوجه شدم که جراح دستش را وارد شکمم کرد. او سپس گفت:«ش را نگاه کن، واقعا خوشگل و صورتی است. روده هایش هم که خوب است. تخمدانش هم مشکلی ندارد.»

با زحمت فراوان توانستم سه مرتبه انگشتان پایم را تکان دهم که نشان بدهم بیدارم. اما هر بار آن ها پایم را می گرفتند تا ثابت بماند. عمل جراحی بین یک ساعت تا یک ساعت و نیم ادامه داشت. در طول عمل با دستگاه تنفس مصنوعی نفس می کشیدم؛ آن هم هفت بار در هر دقیقه. ضربان قلبم به 148 مرتبه در دقیقه رسیده بود ولی باز هم همان 7 مرتبه تنفس مصنوعی را به من می دادند. داشتم خفه می شدم. انگار شش هایم داشت آتش می گرفت.

تقریبا آخرهای عمل بود که متوجه شدم می توانم زبانم را تکان دهم. انگار اثر داروی پارالیتیک داشت از بین می رفت. به نظرم رسید که با لوله تنفسیِ داخل دهانم بازی کنم تا توجهشان را به خودم جلب کنم. اتفاقا جواب هم داد؛ توانستم توجه متخصص بیهوشی را به خودم جلب کنم. اما او احتمالا با خودش فکر کرده بود که داروی پارالیتیک دارد تاثیرش را از دست می دهد و به همین خاطر فقط لوله تنفسی را از داخل دهانم بیرون کشید.

مشکل دو برابر شد. البته حین عمل در ذهن خودم با خانواده ام خداحافظی کرده بودم زیرا اصلا فکرش را هم نمی کردم که بتوانم جان سالم از این وضعیت بغرنج بدر ببرم. حالا که دستگاه تنفسی جدا شده بود و عملا نمی توانستم نفس بکشم، دیگر شک نداشتم.

صدای پرستار را می شنیدم که مدام به من می گفت:«نفس بکش دونا، نفس بکش.» اما واقعا کاری از دستم برنمی آمد.

 

(image)

زنی که حین عمل به هوش آمد

در همین حین بود که اتفاق عجیبی رخ داد. تجربه خروج از بدن برایم رخ داد و روحم از بدنم جدا شد. من مسیحی ام و نمی گویم که به بهشت رفتم. اما می دانستم که روی زمین هم نیستم. جای دیگری بودم. جای آرامی بود. صدای دستگاه های اتاق عمل را در زمینه احساس می کردم. اما می دانستم که خیلی خیلی با من فاصله دارند.

ترسی دیگر در کار نبود. دردی هم در کار نبود. احساس گرما و راحتی و امنیت کامل داشتم. حسی به من می گفت که تنها نیستم. کسی کنارم حضور داشت. همیشه به خودم گفته ام که آنجا “خدا” کنارم حضور داشت زیرا شکی ندارم که آن لحظه کنارم ایستاده بود. صدایی را شنیدم که می گفت:«مهم نیست. هر اتفاقی رخ دهد، خطری تو را تهدید نخواهد کرد.»

آن لحظه می دانستم که اگر زنده ام یا مرده، اتفاق بدی رخ نخواهد داد. مدام داشتم دعا می خواندم، شعر می خواندم و به شوهر و فرزندانم فکر می کردم تا از این طریق ذهنم را درگیر کنم. اما وقتی آن شخص را کنارم حس می کردم، به خودم می گفتم:«لطفا اجازه بده بمیرم؛ دیگر نمی توانم تحمل کنم.»

خیلی طول نکشید که آنجا بودم. به سرعت به اتاق عمل برگشتم. در فاصله ای که طول کشید پرستار انگشتان دستم را بگیرم به آنجا برگشته بودم. پرستار می گفت:«نفس بکش دونا.»

به یکباره متخصص بیهوشی گفت کیسه را روی سرش بکشید. آن ها یک ماسک روی صورتم گذاشتند و به کمک یک بهوش آورنده، هوا را به زور به داخل شش هایم فرستاند.»

 

(image)

زنی که حین عمل به هوش آمد

محض اینکه آن کار را کردند، حس سوزش داخل ریه هایم از بین رفت. حس خیلی خوبی داشتم. دوباره توانستم نفس بکشم. متخصص بیهوشی بلافاصله چیزی به من داد که اثر داروی فلج کننده را از بین ببرد. خیلی سریع توانستم حرف بزنم.

مدتی بعد، جراح به اتاقم آمد و گفت:«متوجه هستم که مشکلاتی را حین عمل تجربه کرده ای.» به او جواب دادم:«بیدار شده بودم. وقتی داشتی شکمم را می بریدی، حس می کردم.»

اشک از چشمانش جاری شد و گفت:«متاسفم.» جملاتی که حین عمل شنیده بودم را به او گفتم؛ حرف هایی که در مورد آپاندیس و اندام های داخلی ام زده بود را هم به او گفتم. او پاسخ داد:«بله، درست است. آن حرف ها را زدم.»

الان 9 سال از آن ماجرا می گذرد. از بیمارستانی که عمل جراحی ام را در آن انجام دادم، قانونا شکایت کردم. پس از عمل، آسیب روحی شدیدی دیده بودم. نزد یک تراپیست رفتم. اما صحبت کردن در مورد آن بیماری حالم را خیلی بهتر کرده است.

تحقیقات زیادی در زمینه “آگاهی از بیهوشی” انجام داده ام و با دپارتمان بیهوشی دانشگاه مانیتوبا نیز جلسه گذاشته ام. داستانم را برای سرزنش کردن و متهم کردن کسی روایت نکردم. فقط قصد داشتم تا بقیه بدانند که چنین اتفاقاتی می تواند رخ دهد. فقط دوست داشتم در این مورد اطلاع رسانی کنم.

بیدار شدن زن جوان زیر تیغ جراحیو درد کشیدن وی

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

ماجرای وحشتناک زنی که زیر تیغ جراحی به هوش آمد! +عکس

ماجرای عاشقانه دنیا جهانبخت و اشکان اشتیاق که جنجالی شد! + عکس

ماجرای عاشقانه دنیا جهانبخت و اشکان اشتیاق که جنجالی شد! + عکس

دنیا جهانبخت به تازگی به اشکان اشتیاق ابراز عشق و علاقه کرده است که با واکنش تند اشکان اشتیاق روبرو شده است.

دنیا جهانبخت دختر عاشق پیشه اینستاگرام مدتی پیش عاشق ساسی مانکن شده بود که البته ساسی مانکن ابراز بی اطلاعی کرد، این بار دنیا جهانبخت که در خارج از کشور زندگی می کند عاشق اشکان اشتیاق بازیگر ایرانی شده است که با پاسخ منفی و سرد روبرو شده است.

 

عکس دنیا جهانبخت و اشکان اشتیاق

گویا اشکان اشتیاق به شدت ناراحت شده است و حتی از این عشق ترسیده است و  در صفحه اینستاگرام واکنش نشان داده است و به خدا پناه برده است.

دنیا جهانبخت که گویا قصد دارد با کارهای عجیب و غریب این چنینی خودش را بیشتر مطرح کند(!) به اشکان اشتیاق پیام عاشقانه فرستاده است.

 

عکس دنیا جهانبخت مدل و مانکن ایرانی

اینطور که پیداست اشکان اشتیاق از موضوع عشق دنیا جهانبخت به ساسی مانکن مطلع بوده و از جنجال های پیش آمده توسط وی هراس داشته که اینگونه برخورد کرده است .

دنیا جهانبخت در پیامی عاشقانه به اشکان اشتیاق نوشته است

اشکان جان خیلی دوست دارم

کاراتو دنبال میکنم

موفق باشی عزیزم

اگر این ورا اومدی خوشحال میشم ببینمت .

عشق دنیا جهانبخت به اشکان اشتیاق

اشکان اشتیاق با انتشار عکس بالا نوشت :

خدا به خیر کنه!!!!! 😐😐😐


اما دنیا جهانبخت که از واکنش اشکان بسیار عصبانی شده است او را تهدید کرده که او را ممنوع الکار می کند.

دنیا جهانبخت در پیام دیگری به اشکان اشتیاق از انتشار پیام عاشقانه شکایت کرد و وی را مورد الطافش قرار داد .

تهدید اشکان اشتیاق

دنیا جهانبخت در پیام دوم نوشت :

واقعا چی فکر کردی تو؟ اسکرین شات میگیری میذاری!!
همه آرزوشونه من بهشون پیغام بدم,بابا شماها هیچکدوم لیاقت عاشقی ندارین.
پست رو هم دیلیت کن به نفعته چون کافیه توی پیجم بر ضدت چیزی بذارم آبروت بره ممنوع التصویر و کار بشی
حالا خود دانی جناب اکتور!!!

عشق دنیا جهانبخت مدل ایرانی به اشکان اشتیاق!

 

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

ماجرای عاشقانه دنیا جهانبخت و اشکان اشتیاق که جنجالی شد! + عکس

دنیا جهانبخت به تازگی به اشکان اشتیاق ابراز عشق و علاقه کرده است که با واکنش تند اشکان اشتیاق روبرو شده است.

دنیا جهانبخت دختر عاشق پیشه اینستاگرام مدتی پیش عاشق ساسی مانکن شده بود که البته ساسی مانکن ابراز بی اطلاعی کرد، این بار دنیا جهانبخت که در خارج از کشور زندگی می کند عاشق اشکان اشتیاق بازیگر ایرانی شده است که با پاسخ منفی و سرد روبرو شده است.

 

عکس دنیا جهانبخت و اشکان اشتیاق

گویا اشکان اشتیاق به شدت ناراحت شده است و حتی از این عشق ترسیده است و  در صفحه اینستاگرام واکنش نشان داده است و به خدا پناه برده است.

دنیا جهانبخت که گویا قصد دارد با کارهای عجیب و غریب این چنینی خودش را بیشتر مطرح کند(!) به اشکان اشتیاق پیام عاشقانه فرستاده است.

 

عکس دنیا جهانبخت مدل و مانکن ایرانی

اینطور که پیداست اشکان اشتیاق از موضوع عشق دنیا جهانبخت به ساسی مانکن مطلع بوده و از جنجال های پیش آمده توسط وی هراس داشته که اینگونه برخورد کرده است .

دنیا جهانبخت در پیامی عاشقانه به اشکان اشتیاق نوشته است

اشکان جان خیلی دوست دارم

کاراتو دنبال میکنم

موفق باشی عزیزم

اگر این ورا اومدی خوشحال میشم ببینمت .

عشق دنیا جهانبخت به اشکان اشتیاق

اشکان اشتیاق با انتشار عکس بالا نوشت :

خدا به خیر کنه!!!!! (image) (image) (image)


اما دنیا جهانبخت که از واکنش اشکان بسیار عصبانی شده است او را تهدید کرده که او را ممنوع الکار می کند.

دنیا جهانبخت در پیام دیگری به اشکان اشتیاق از انتشار پیام عاشقانه شکایت کرد و وی را مورد الطافش قرار داد .

تهدید اشکان اشتیاق

دنیا جهانبخت در پیام دوم نوشت :

واقعا چی فکر کردی تو؟ اسکرین شات میگیری میذاری!!
همه آرزوشونه من بهشون پیغام بدم,بابا شماها هیچکدوم لیاقت عاشقی ندارین.
پست رو هم دیلیت کن به نفعته چون کافیه توی پیجم بر ضدت چیزی بذارم آبروت بره ممنوع التصویر و کار بشی
حالا خود دانی جناب اکتور!!!

عشق دنیا جهانبخت مدل ایرانی به اشکان اشتیاق!

 

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

ماجرای عاشقانه دنیا جهانبخت و اشکان اشتیاق که جنجالی شد! + عکس

ماجرای دختر پسرنمایی که عاشق شد و همجنسگرا شد! عکس

ماجرای دختر پسرنمایی که عاشق شد و همجنسگرا شد! عکس
عکس های دختر پسر نمایی که عاشق پسری دیگر شد و همجنسگرا شد!, همجنسگرا, دختر همجنس باز, عکس دختر هجمجنس باز, لزبین

ماجرای دختر پسرنمایی که عاشق شد و همجنسگرا شد! عکس

عکس های دختر پسر نمایی که عاشق پسری دیگر شد و همجنسگرا شد!, همجنسگرا, دختر همجنس باز, عکس دختر هجمجنس باز, لزبین
ماجرای دختر پسرنمایی که عاشق شد و همجنسگرا شد! عکس

مرجع توریسم

ماجرای دختر زیبای شیرازی که جوانان را اغفال می کرد! عکس

ماجرای دختر زیبای شیرازی که جوانان را اغفال می کرد! عکس
ماجرای دختر جذاب و زیبای شیرازی که با عکس های برهنه پسران را اغفال می کرد!   ماجرای دختر جذاب شیرازی که پسران جوان را سر کیسه میکرد و درتلگرام و شبکه های اینترنتی سرو صدا کرد بلاخره این دختر دستگیر شد.سرهنگ “سید موسی حسینی” در تشریح این خبر گفت: یک دختر خوشگل شیرازی با حضور […]

ماجرای دختر زیبای شیرازی که جوانان را اغفال می کرد! عکس

ماجرای دختر جذاب و زیبای شیرازی که با عکس های برهنه پسران را اغفال می کرد!   ماجرای دختر جذاب شیرازی که پسران جوان را سر کیسه میکرد و درتلگرام و شبکه های اینترنتی سرو صدا کرد بلاخره این دختر دستگیر شد.سرهنگ “سید موسی حسینی” در تشریح این خبر گفت: یک دختر خوشگل شیرازی با حضور […]
ماجرای دختر زیبای شیرازی که جوانان را اغفال می کرد! عکس

دانلود سریال و آهنگ

ماجرای مرد ژله ای که شبانه به ده ها زن در شیراز تجاوز کرد! (عکس)

ماجرای مرد ژله ای که شبانه به ده ها زن در شیراز تجاوز کرد! (عکس)
مرد ژله ای اعدام شد. این فرد به دلیل تجاوز جنسی به 100 زن و دختر در شیراز دستگیر شد و به اعمال سیاهش اعتراف کرد. ماجرای تجاوز جنسی مرد ژله ای به 100 زن و دختر شیرازی مرد ژله ای که به اتهام آزار و اذیت 100 زن در شیراز و تجاوز به تعدادی […]

ماجرای مرد ژله ای که شبانه به ده ها زن در شیراز تجاوز کرد! (عکس)

مرد ژله ای اعدام شد. این فرد به دلیل تجاوز جنسی به 100 زن و دختر در شیراز دستگیر شد و به اعمال سیاهش اعتراف کرد. ماجرای تجاوز جنسی مرد ژله ای به 100 زن و دختر شیرازی مرد ژله ای که به اتهام آزار و اذیت 100 زن در شیراز و تجاوز به تعدادی […]
ماجرای مرد ژله ای که شبانه به ده ها زن در شیراز تجاوز کرد! (عکس)

دانلود سریال و آهنگ

ماجرای تجاوز معلم به دختر 11 ساله با داروی بیهوشی +عکس

ماجرای تجاوز معلم به دختر 11 ساله با داروی بیهوشی +عکس

تجاوز جنسی معلم هوسباز به دختر 11 ساله با بیهوش کردن وی دختر 11 ساله که بسیار مشتاق بود اسب های سوارکاری را از نزدیک ببیند تصور نمیکرد مربی سوارکاری او را مورد تجاوز جنسی قرار دهد ! به گزارش پارس ناز عذاب و درد و ترس شدیدی که دخترک 18 ساله در آن روز […]

مد روز

ورزش و زندگی

ماجرای عروسک دختر شانس در تایلند چیست؟ +عکس

ماجرای عروسک دختر شانس در تایلند چیست؟ +عکس

عروسک دختر در تایلند به نام عروسک شانس در کشور تایلند طرفداران زیادی پیدا کرده است و همه مردم این کشور تلاش می کنند این عروسک را بخرند! عروسک عجیب شانس جنجالی در تایلند به پا کرد به تازگی در کشور تایلند یک عروسک کوچک بسیار معروف شده است و دوستداران بسیاری پیدا کرده است، […]

تکنولوژی جدید

اخبار کارگران