داستان دکتر سوکراتس؛ زنده باد دموکراسی!
داستان دکتر سوکراتس؛ زنده باد دموکراسی!
با ریشی در هم، موهای آشفته و چشم های بی روح؛ داستان او، داستانی نورانی از شخصیتی شورشی است. من فوتبالیست نیستم؛ بلکه یک انسانم. اما فوتبال بازی می کنم پس پاهایم پیغامم را منتقل می کنند. در برخی نگاه ها، سوکراتس چگورای فوتبال بود و کارهایش را با ایده های محکم سیاسی، تشریح می کرد.
Tags: داستان باد داستان دموکراسی! داستان سوکراتس؛ دکتر دکتر باد دکتر دموکراسی! دموکراسی! سوکراتس؛ زنده سوکراتس؛ باد سوکراتس؛ دموکراسی!
previous
next